نقش پیاز در یادگیری زبان انگلیسی!)

تبلیغات

موضوعات

نویسندگان

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

     یاد گیری زبان انگلیسی English
    به وبلاگ من خوش آمدید

صفحات جانبی

امکانات جانبی

    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 38
    بازدید دیروز : 0
    بازدید هفته : 38
    بازدید ماه : 38
    بازدید کل : 19535
    تعداد مطالب : 26
    تعداد نظرات : 0
    تعداد آنلاین : 1

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 26
    کل نظرات کل نظرات : 0
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 1

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 38
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 0
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 4
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 0
    آي پي امروز آي پي امروز : 13
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 0
    بازدید هفته بازدید هفته : 38
    بازدید ماه بازدید ماه : 38
    بازدید سال بازدید سال : 214
    بازدید کلی بازدید کلی : 19535

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 18.191.234.62
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

نقش پیاز در یادگیری زبان انگلیسی!)

یاد نمیگیرم چون دیکتاتورم! (نقش پیاز در یادگیری زبان انگلیسی!)



خاطرات دوران کودکی و نوجوانی خیلی توی زندگی تعیین کننده ان. بعضی وقتا یه خاطره ظاهراً بی اهمیت سرمنشاء هزاران تفکر پیچده ست. خاطره ای که میخوام تعریف کنم درست توی زمانی اتفاق افتاد که دست من با کاغذ و قلم یه ارتباط جدید پیدا کرده بود - زمانی که شروع کرده بودم به با ولع خوندن و بی احتیاط نوشتن! به نظر بی اهمیت میاد ولی چند روزه که فکرمو به خودش مشغول کرده. یه کاریکاتور یا درست تر بگیم یه کارتون ساده از خانمی که داره جلوی میز توالت آرایش میکنه و شوهرش که سرشو از لای در کرده تو اتاق و میپرسه «چی کار میکنی؟» و خانم در جوابش میگه «دارم آرایش میکنم!» «واسه چی؟!» «واسه اینکه خوشگل بشم!» بعد آقا جواب میده «پس چرا نمیشی؟!»

 

***

 

این جمله ها دیگه بیش از حد به گوشم آشنا میرسن: «یه زمان کانون میرفتم بعد سیمین... 5 تا معلم خصوصی رو هم امتحان کردم...» بعضی وقتا دوست دارم وسط اینطور مکالمات یه هفت تیر دربیارم بذارم رو شقیقه ام و با آخرین فشار ممکن ماشه رو به طرف عقب بکشم چون آخر هر کدوم از این جمله ها میشنوم که «حالا اومدم تو رو هم به لیست خودم اضافه کنم! مردی بهم یاد بده! اگه تونستی!؟» همه اش قیافه اون یارو توی کارتون میاد جلوی چشمم که میگه «پس چرا نمیشی؟!» پس چرا یاد نمیگیری؟! شاه این جمله های کلیشه ای اینه «من تا ننویسم یاد نمیگیرم» امان از دست این «تا»! تا ننویسم یاد نمیگیرم... تا پولمو ندی چکتو نمیدم... کلمه کلیدی دیگه ای  هم هست: مگه این که... گریه مو قطع نمیکنم مگه اینکه برام بستنی بخری... پیش شرط پشت پیش شرط... درست مثل مذاکرات هسته ای! آیا میشه با پیش شرط زندگی کرد؟ باهات ازدواج نمیکنم مگه اینکه...
هیچ وقت دقت کردین به این موضوع که آدم حسابیها چقدر حساسن؟ اوناییکه به قول ما روح لطیفی دارن؟ جلوی فلانی اینو نگی ها، بهش برمیخوره! وقتی این سطح به ظاهر حساس رو کمی خراش میدیم اون زیر کُد روحی شخص پیداست. حساسیتهامو که خراش میدم میبینم زیرش یه بچه لوس قایم شده؛ یه دیکتاتور! «یا اونی که من میگم یا اصلاً دیگه حرفشم جلوی من نزن!» من... میگم... جلوی من!
میبینین چقدر «من» توش خوابیده؛ «من» یعنی منِ دیکتاتور.
مثلاً افسری که آجودان هیتلر بوده رو در نظر بگیرین. چقدر اضطراب داره موقعی که یه پرونده رو جلوی هیتلر میذاره. کافیه یه درجه با درجه دلخواه ایشون تفاوت داشته باشه. هیچ بعید نیست اسلحه شو در بیاره و طرف رو همون جا - بی محاکمه - اعدام کنه.

 

***

 

منم واسه یادگیری هزار و یک پیش شرط دارم. حساسم. روحم از حریر نازکتره. لوسم. چه بسیار خونواده هایی که روی انگشت بچه لوس خانواده میچرخن!
تا فلان جور نشه فلان کارو نمیکنم. تا... تا... تا... مگه اینکه... فقط و فقط به شرط اینکه... خسته نمیشم؟ نه! چون فقط اینجوری میتونم بی اهمیت بودن خودمو پنهان کنم.
ناملایمات زندگی من هیچ چی نیستن جز درجه قرار گرفتن پرونده ای که روی میزم میاد. کمی به چپ کمی به راست - چه فرقی میکنه؟ آیا قراره یاد بگیرم یا این که روش «مناسب خودم» رو پیدا کنم؟ چطوره «خودمو» حذف کنم؟ اصلا چطوری شد که من انقدر مهم شدم؟ چون بلند گریه میکنم و اطرافیانم مجبورن به ساز من برقصن؟ همین؟ یعنی لوس بودن انقدر موثره؟ فکر میکنم عادتهامو با هویتم عوضی گرفتم. دیگه دارم کم کم به این قطعیت میرسم که شرط و شروط من برای یادگیری فقط یه سری عقاید مزخرفن که خدا میدونه چطوری تو کله ام فرو رفتن وگرنه باید تا حالا یاد میگرفتم! آرایش میکنم که کسی نفهمه ولی همه میدونن اون زیر چه خبره؟! منتها چون لوس هستم به روم نمیارن... یعنی حوصله گریه هامو ندارن. هویت من چیه؟ فرض کنیم روی کاناپه معروف فروید خوابیدم و بعد از چند سال روانکاوی به این نتیجه رسیدم که دلیل نفرت من از پیاز یه خاطره تلخ زمان کودکی بوده. آیا هویت من انسان بودن منه یا نفرت من از پیاز؟ چون بارها شده که شنگول بودم یا نمیدونستم توی یه غذایی پیاز هست و غذا رو هم با رغبت تمام خورده ام. پس من عادتهای خودم نیستم. این فقط یه توهمه که خودم از خودم دارم و به تبع اون اطرافیانم هم منو یه جورایی پذیرفته ان. یعنی ننویسم یاد نمیگیرم؟ ظاهراً یادگیری من در گرو کنار گذاشتن عادتهامن. جالبه!! یعنی من واقعاً اون خاطره احمقانه راجع به پیاز نیستم؟ البته که نیستی. اصلاً نباش چون اگه باشی دیکتاتور میشی. دلیل رقص اطرافیانت هم این نیست که تو خوب تار میزنی. اونا میترسن که گریه کنی یا بی محاکمه اعدامشون کنی. من حساسم یعنی من دیکتاتورم. نه منظورم اینه که من اینطوری بهتر یاد میگیرم. چند ساله که داری بهتر یاد میگیری؟ بیست سال. حالا الان برنامه ت چیه؟ میخوام به بقیه بگم که چه مطلب خوب / چرتی تو وبلاگت خوندم. برنامه برای من نه برای خودت چیه؟؟؟ از فردا به محض اینکه یاد این نوشته افتادم... پیاز بخور!

تاریخ ارسال پست: چهار شنبه 22 خرداد 1392 ساعت: 22:26
می پسندم نمی پسندم

چـرا بایـد زبـان انگلیـسی بیـاموزیم ؟

اصـلا چـرا بایـد زبـان انگلیـسی بیـاموزیم ؟


عنوان این مطلب، سوالی است که ذهن بعضی ها را به خود مشغول کرده و من هم بارها خطاب این پرسش قرار گرفته ام. البته برای این سوال، پاسخ های فراوانی وجود دارد و اغراق نکرده ام اگر بگویم می توان هزار و یک پاسخ به آن داد. ضمن آنکه هر پاسخی که به این پرسش داده میشود و هر دلیلی که آورده میشود، می تواند انگیزه ی خوبی برای یک زبان آموز باشد، تا در مسیر یادگیری و پیشرفت خودش محکم تر و با اراده ی بیشتری قدم برداشته و با مرور آن، پشتکارش را هم در این مسیر حفظ کند.

در این مطلب، بیست دلیلی را که برای خودم مهمترین ها هستند، انتخاب کرده و در مورد هر کدام توضیح مختصری هم نوشتم تا ضمنِ پاسخ به سوال آن دسته از افرادی که گفتم، چند انگیزه ی خوب هم برای شروع به یادگیری یک زبان جدید در آنهایی که هنوز مردد هستند ایجاد کنم.


1. به دلیل گسترش حیطه ی توانایی در برقراری ارتباط کلامی با مردمان جهان

با جستجویی مختصر در اینترنت، می توانید آمارهای فراوانی از تعداد سخنوران زبان های مختلف و پراکندگی آنها روی کره ی خاکی پیدا کنید. این آمار به علت دیدها و تعریف های متفاوتی که تهیه کنندگان آنها نسبت به سخنور، سخنور بومی، سخنور زبان دوم و استفاده از زبان دارند، بسیار متفاوت هستند و بازه ی گسترده ای را در بر می گیرند. ساعات مدیدی در این آمار جستجو کرده و از جوانب مختلف آنها را مورد بررسی قرار دادم. در نهایت از یکپارچه کردن شان، به آماری رسیدم که به نظر، به واقعیت نزدیک تر است. تقریباً سیصدوهشتاد میلیون نفر در سراسر کره ی زمین زبان انگلیسی را به عنوان زبان مادری صحبت می کنند. حدود یک میلیارد نفر نیز این زبان را به عنوان زبان دوم آموخته اند و در مراودات روزمره ی خود از آن استفاده می کنند. از جمع این دو عدد، به عدد یک میلیارد و سیصد و هشتاد میلیون نفر می رسیم که در نسبت با کل جمعیت جهان تقریباً بیست و یک درصد سخنوران روی کره ی زمین را تشکیل می دهند. این عدد در مقایسه با تعداد سخنوران زبان فارسی که تقریباً یک و هفت دهم درصد از کل سخنوران را تشکیل می دهند، تقریباً سیزده برابر بیشتر است که به همین میزان می تواند ضریبِ مخاطبان احتمالی ما در ارتباطات جهانی را افزایش دهد. تصور کنید با ارقام و آمار موجود، شما اگر تنها به زبان فارسی تکلم کنید، تقریباً صدوده میلیون مخاطب می توانید داشته باشید. صدوده میلیون نفر حرف شما را می فهمند و شما نیز آنها را می فهمید. حالا اگر زبان انگلیسی را هم به زبان فارسی اضافه کنید، جمع مخاطبان احتمالی شما به حدود یک میلیارد و چهارصد و نود میلیون نفر می رسد. با این تعداد آدم می توانید ارتباط موثر برقرار کنید و این یعنی گسترش حیطه ی توانایی شما در برقراری ارتباط.

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه به جای صد میلیون نفر، یک ونیم میلیارد نفر هم زبان داشته باشیم؟

2. به دلیل دستیابی به یک مزیت رقابتی کشوری

دو شخص جویای کار را تصور بفرمائید که از یک دانشگاه، در یک رشته، با معدلی مشابه فارغ التحصیل شده اند. حالا اگر این دو نفر به شرکتی که جویای نیروی کار است مراجعه کنند، کدامیک پذیرفته می شوند؟ اینجاست که پای مزیت های رقابتی به میان می آید؛ و در میان مزیت های رقابتی که در کشور ما مطرح می شوند، دانستن زبان انگلیسی و تسلط به کار با کامپیوتر جزو مهم ترین مزیت ها به شمار می آیند.

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه نسبت به کسانی که شرایط یکسانی با ما دارند، مزیت هایی داشته باشیم؟

3. به دلیل داشتن یک زندگی جدید

جمله ء معروفی وجود دارد که شعار نیروبخش زبان آموزان زبان های مختلف در سراسر دنیاست. این جمله ی معروف می گوید: "یک زبان جدید، یک زندگی جدید است." این شعار نه تنها به گسترش حیطه ی توانایی انسان در برقراری ارتباط با دیگر مردمان جهان که در دلیل شماره یک عنوان شد اشاره دارد، بلکه از واقعیتی اثبات شده نیز حرف می زند. صحبت به زبانی جدید، تفکری جدید و شخصیتی جدید به انسان می دهد.

"در یک پژوهش ساده ولی هوشمندانه، از دو زبانه های چینی انگلیسی خواسته شد به یک پرسش معلومات عمومی پاسخ دهند. مثلاً از آنها خواسته شد مجسمه ای را نام ببرند که یکی از دست هایش را بلند کرده و به دوردست ها می نگرد. نتیجه این بود که وقتی این پرسش به زبان انگلیسی پرسیده شد، اکثر افراد "مجسمه آزادی" را به یاد آوردند، حال آن که همین پرسش به زبان چینی، بیشتر پاسخ "مجسمه مائو" را به همراه داشت. به نظر می رسد که یادآوردن خاطرات شخصی نیز این گونه باشد."

این مطلب گزیده ای از مقاله ای خواندنی است که می توانید در سایت جام جم آنلاین، آن را مطالعه کنید. این مقاله به این نکته اشاره دارد که دوزبانه ها با دو دید مختلف نگاه می کنند و با دو رویکرد مختلف فکر می کنند؛ که این موضوع به همان جمله ی اول برمی گردد که "یک زبان جدید، یک زندگی جدید است".

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه با یادگیری یک زبان جدید، شخصیت و دیدی جدید به دست بیاوریم؟

4. به دلیل دریافت تمام و کمال هر آنچه به زبان انگلیسی منتشر می شود.

زبان انگلیسی زبان علم و زبان غالبِ جهان امروز است. زبان مشترک همه ی کتاب ها و مقاله ها و فیلم ها و هر آنچه که شما تصور کنید مخاطبانی بین المللی دارد. آیا شما جزو آن دسته از افرادی هستید که نمی توانید به زبان انگلیسی بخوانید و بفهمید؟ پس باید صبر کنید تا کتاب، فیلم یا مطلب موردعلاقه تان ترجمه شود. البته باید بدانید که این ترجمه تحت تاثیر سلایق و باورها و نظرات مترجم آن قرار می گیرد. آیا تا به حال کتاب هایی را ندیده اید که پس از ترجمه قطری کمتر و یا بیشتر می یابند؟ این دقیقاً همان تاثیرپذیری ترجمه از باورها و نظرات مترجم است. فیلم ها و سریال های خارجی که نیازی به گفتن ندارند. سانسوری که قبل و پس از ترجمه و دوبله روی یک فیلم یا سریال صورت می گیرد، به کلی داستان و مفهوم را تحت تاثیر قرار می دهد. اگر می خواهید مطالب منتشره در سطح بین المللی، کتاب های پرطرفدار جهانی و فیلم های تماشایی را بدون کم وکاست ببینید و بخوانید، راهی ندارید جز اینکه به زبان انگلیسی آشنایی مناسبی داشته باشید.

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه هر مطلبی را به صورت کامل و بدون کاستی دریافت کنیم؟

5. به دلیل اثر مثبت یادگیری یک زبان جدید روی سلامت انسان

شاید کمتر کسی بداند که یادگیری یک زبان جدید، تاثیرات مثبت پزشکی نیز بر سلامت انسان دارد. خانم اِلن بیالستوک از دانشگاه یورک کانادا تحقیق جامعی در این زمینه انجام داده اند که در سایت همشهری آنلاین می توانید به ترجمه ی بخشی از آن دسترسی پیدا کنید. طبق نتایج تحقیقات پرفسور بیالستوک صحبت کردن به بیش از یک زبان، شروع علائم ابتلا به آلزایمر را تا پنج سال به تعویق می اندازد. البته تحقیق پیرامون نتایج یادگیری یک زبان جدید روی سلامت انسان به خانم بیالستوک محدود نمی شود و سال هاست که محققینی از دانشگاه های مختلف جهان روی این نظریه (و حالا دیگر حقیقت) تحقیق و بررسی نموده اند که با جستجویی مختصر در اینترنت می توانید به این نتایج علمی دسترسی پیدا کنید. البته اگر زبان انگلیسی می دانید!

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه با یادگیری یک مهارت جدید ضمن بهره مندی از فواید بسیار آن، به آلزایمر (حداقل برای مدتی) بگوییم نه؟!

6. به دلیل امکان برقراری ارتباط با اشخاص همزبان، بدون دخالت دیگران

تا به حال شده که در جمعی قرار گرفته باشید و بخواهید به یکی از افراد آن جمع بدون آنکه دیگران بفهمند نکته ای را گوشزد کنید؟ ولی همین که آن شخص را صدا می کنید، همه به شما نگاه می کنند. اگر هم نگاه نکنند، احتمال می دهید که از مطلب ردوبدل شده بین شما آگاه می شوند. راه حل چیست؟ شاید راه حل را بسیار ساده بدانید و بگویید شخص موردنظر را به راحتی به گوشه ای فرا می خوانید و مطلب را با او در میان می گذارید. من هم موافقم! ولی یادگیری یک زبان جدید، راه حل دیگری را نیز در اختیار شما می گذارید و آن هم حرف زدن به آن زبان است، البته به شرطی که شخص موردنظر شما هم آن را بداند و دیگران ندانند! یکی از دلایلی که در ایام قدیم زبان هایی همچون زرگری پدید آمدند نیز همین مسئله بود. اینکه دو نفر تنها با قواعدی که خودشان به آن آگاهند در جمع با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. پرواضح است که زبان انگلیسی به عنوان یک زبان جهان شمول و بین المللی، با زبان زرگری متفاوت است. ولی باز هم نمی توان این مزیتِ دانستن زبانی متفاوت با زبان اکثریت جامعه را نادیده گرفت.

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ که بتوانیم با دوستان هم زبان مکالمه ای خصوصی داشته باشیم؟!




7. به دلیل لذت بردن از شنیدن و تماشای ترانه ها، سریال ها و فیلم های انگلیسی زبان

اگر شما هم یکی از طرفداران سریال دوستان، فرار از زندان یا صدها سریال تماشایی انگلیسی زبان باشید؛ اگر شما هم یکی از تماشاچیان حرفه ای فیلم های روز دنیا باشید؛ اگر شما هم طرفدار بعضی از خواننده ها و گروه های موسیقی بین المللی باشید، حتماً ضرورت یادگیری زبان انگلیسی را درک کرده اید. مطمئناً لذت تماشا و فهم یک فیلم به زبان اصلی (اگر زبان اصلی آن انگلیسی باشد،) با تماشا و فهم فیلم به کمک زیرنویس فارسی تفاوت بسیاری دارد. ضمناً همانطور که در نکته ی شماره ی چهار عنوان شد، بدون شک در فرآیند ترجمه و دوبله (یا تولید زیرنویس) یک فیلم، توانایی مترجم در ترجمه ی صحیح، سلیقه و نظر او تاثیر مستقیمی در محصول نهایی خواهد داشت؛ که لزوماً تاثیر مثبتی هم نخواهد بود.

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه از تماشای یک فیلم یا شنیدن یک ترانه ی انگلیسی و فهم بدون واسطه ی آن لذت ببریم؟

8. به دلیل ایجاد توانایی در درک منظور دیگر مردمان جهان

این بار با نگاهی عمیق تر به توانایی برقراری ارتباط می نگریم. فرهنگ و زبان همچون تاروپود یک فرش در هم تنیده اند و جدایی شان غیرممکن می نماید. شاید هم از دیدی بتوان زبان را زیرمجموعه ی فرهنگ دانست. وقتی ما زبانی را به درستی و در مسیر صحیح می آموزیم، فرهنگ استفاده از آن زبان را نیز یاد می گیریم. آنگاه با دانستن یک زبان و درک فرهنگ مردمی که از آن زبان استفاده می کنند، می توانیم ارتباط بهتر و موثرتری با آنها برقرار کنیم. می توانیم منظورشان را از عباراتی که به کار می برند، از نوع نگاهشان، از آدابی که در مراودات روزمره رعایت می کنند و از تک تک حرکاتشان، درک کنیم. این درک، هنگامی که به زبان انگلیسی به عنوان زبان مشترک در دنیای سیاست و روابط بین الملل نگاه می کنیم، نمود بیشتری می یابد. در جایی که روابط بین دو کشور را رابطه ی بین دو نماینده ی آن کشور، و لحن کلام و نوع رفتارشان تعیین می کند، کوچکترین برخورد نامناسبی ناشی از عدم آگاهی از فرهنگ و روابط اجتماعی شخص مقابل می تواند عواقبی نابخشودنی به بار بیاورد.

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه با دانستن یک زبان و فرهنگ استفاده از آن گام موثری در جهت فهم و درک افکار مردم جهان برداریم؟

9. به دلیل گسترش دایره کلمات و امکان استفاده در زبان مادری

آیا تا به حال برایتان پیش آمده است که در هنگام سخن گفتن به فارسی و در حین مکالمات روزمره، کلمه ی خاصی را فراموش کنید و نتوانید منظورتان را برسانید؟ نمی خواهم بگویم کلماتی که از انگلیسی می دانیم را وارد زبان فارسی کنیم و زبان مادری را از بین ببریم؛ بلکه می توانیم با افزایش دایره ء لغات خود در یک زبان جدید، به یاد آوری و استفاده ی صحیح از دایره ی لغات زبان مادری نیز کمک کنیم.

هرچند نباید از این نکته گذشت که بعضی از کلمات انگلیسی ترجمه پذیر نیستند و یا حداقل تا به امروز معادل مناسبی برای آنها به دست نیامده است. مثلاً
surprise

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه دایره ی لغات و ساختارهای زبانی ذهنی خود را افزایش دهیم و از آنها در جهت استفاده صحیح تر از زبان مادری بهره ببریم؟

10. به دلیل پیشروبودن در زندگی

آنهایی که زبان انگلیسی، زبان مشترک مردمان جهان، زبان فرهنگ و هنر، زبان علم و تکنولوژی و زبان سیاست و روابط بین الملل را می آموزند و از آن استفاده می کنند، در زندگی خود و اطرافیانشان انسان های پیشرویی محسوب می شوند. آنها مخاطبان فراوانی دارند، در مقایسه با دیگر هم قطارانشان دارای مزیت هستند، چندوجهی فکر می کنند، همه چیز را بی کم و کاست می فهمند، دیرتر از دیگران دچار آلزایمر می شوند، با نگاهی متفاوت فیلم می بینند و کتاب می خوانند، منظور دیگران را بهتر درک می کنند، و این یعنی پیشروبودن در زندگی. باور کنید!

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه در زندگی، انسانی پیشرو باشیم؟

11. به دلیل داشتن یک برتری در مقایسه با اطرافیان

این از آن دلایلی ست که هر جوری شروع کنم یا به پایان برسانم، با آموزه های دینی ما در تضاد است! ولی تصور من این است که هر قدر هم خوب نباشد، از برتری جویی و چشم و هم چشمی در مادیات و دارایی ها بهتر است. شاید کمی خودخواهانه بدانید؛ ولی باور کنید که گاهی اوقات بسیار کارساز است.

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه بجای به نمایش گذاشتن سرویس مبلمان منزل، توانایی مان در صحبت به زبان انگلیسی را به رخ بکشیم؟!

12. به دلیل توانایی در امدادرسانی های انسان دوستانه در مواقع ضروری

هر چند وقت یکبار خبر یک حادثه بزرگ طبیعی در گوشه ای از جهان به گوش میرسد که خسارات مالی و جانی فراوانی به همراه داشته است. بعد هم سیل کمک های انسان دوستانه است که از سراسر جهان به سمت حادثه دیدگان سرازیر میشود. مثل توفان کاترینا در آمریکا سال ۲۰۰۵، زمین لرزه اندونزی در سال ۲۰۱۰ و صدها و هزاران بلای طبیعی و غیرطبیعی دیگر. حالا تصور کنید آدم های آسیب دیده ی محلی، چطوری با امدادگرانی که از زبان ها و فرهنگ های مختلف هستند ارتباط برقرار می کنند! چگونه به همدیگر می فهمانند که مثلاً دو نفر زیر آوار مانده اند؟ با ایما و اشاره؟! خوب این هم راهی است، راهی که مسلماً مدتی طول میکشد تا طرفین بتوانند از آن طریق با هم ارتباط برقرار کنند. در مدت گذشت این زمان، چند نفر می توانستند نجات پیدا کنند؟ چه کمک هایی میشد به آسیب دیدگان کرد، که ایما و اشاره فرصت آنها را از بین برد؟ حالا اگر همه به یک زبان مشترک جهانی مانند انگلیسی تسلطی نسبی داشته باشند، چه تفاوتی به وجود می آید؟

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه بتوانیم در موقعیت های ضروری، بهتر و سریعتر امدادرسانی کنیم؟




13. به دلیل فهم بهتر رویدادهای و پیش آمدهای جهانی

در دلیل شماره هشت، در مورد تاثیر یادگیری زبان انگلیسی در ایجاد توانایی در درک منظور دیگران نوشته ام و گفته ام که تسلط به زبان انگلیسی، کمک می کند فهم بهتری از تفکرات دیگر مردم جهان پیدا کنیم. می خواهم اضافه کنم که زبان انگلیسی نه تنها کمک می کند که بفهمیم آنها چه می گویند، بلکه کمک می کند بفهمیم که چگونه و به چه چیز فکر می کنند. این توانایی ای است که به مرور زمان و با تسلط بیشتر به زبان مشترک مردم جهان و فرهنگ استفاده از آن به وجود می آید. در مرحله بعد، فهم چگونگی و چیستی تفکرات دیگران، کمک می کند که برداشت حقیقی تر و واقع بینانه تری از رویدادهای جهانی داشته باشیم. چراکه هر رویداد سیاسی، اجتماعی یا فرهنگی که در جهان به وقوع می پیوندد، مسلماً از فکر یک انسان سرچشمه گرفته است. اگر زبان انگلیسی را زبان مشترک مردمان جهان بدانیم، پس تسلط به آن می تواند فهم بهتری از رویدادهای جهان هم برای ما به ارمغان بیاورد.

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه با یادگیری یک زبان، گستره ی فهم و درک سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود را نیز بالاتر ببریم؟

14. به دلیل یافتن توانایی در برقراری ارتباط با مسافران و توریست های انگلیسی زبان

لازم نیست شغل خاصی داشته باشید یا در مکان های خاصی رفت وآمد کنید تا با توریست های انگلیسی زبان روبرو شوید. در کشوری زندگی می کنیم که گوشه و کنارش پر است از آثار تاریخی و باستانی. مکان هایی که مورد علاقه توریست های خارجی است. به همین دلیل از یک پس کوچه هم که عبور می کنید، ممکن است یک انگلیسی زبان نقشه به دست را ببینید که حیران یک آدرس است. برخورد شما چگونه است؟ اگر به زبان انگلیسی آشنایی داشته باشید، با اعتماد به نفس جلو می روید و می پرسید کمک می خواهد؟ اما اگر توانایی استفاده از زبان انگلیسی را ندارید، باید سرتان را پایین بیاندازید و از کنار نگاه های هاج و واج مسافر غریبه بگذرید.

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه بتوانید با اعتمادبه نفس و اطمینان، یک مسافر انگلیسی زبان را راهنمایی کنید؟

15. به دلیل توانایی در استفاده بهتر و مفیدتر از محصولات تولیدی خارجی

به دوروبرتان نگاهی بیاندازید. از بسته چای در آشپزخانه تا اسپری های بدنی که در اتاق خواب دارید، همه و همه دارای دستورالعمل های استفاده به زبان انگلیسی هستند. هنگام خرید روزمره از یک فروشگاه بزرگ زنجیره ای، چه تفاوتی بین کسی که انگلیسی می داند و کسی که نمی داند وجود دارد؟ کدامیک بهتر می داند چه چیزی خریده؟ کدامیک بهتر می تواند از محتویات بسته ای که در دست دارد مطلع شود؟ وقتی تلویزیون جدید برای منزل می خرید، آیا به راهنمای استفاده انگلیسی آن مراجعه می کنید و از همه امکانات تلویزیون تان مطلع می شوید؟ یا شیوه آزمون و خطا را پیش می گیرید و هفته های مدید با آن سروکله می زنید؟ کسی که به زبان انگلیسی مسلط است، می تواند دستورالعمل اسباب و وسائل دوروبرش را بخواند و بداند که از چه چیزی و چگونه استفاده می کند.

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه با یادگیری یک زبان بین المللی، از وسایل دوروبرتان هم بهتر و مفیدتر استفاده کنید؟

16. به دلیل کمک در پیشرفت تحصیلی

زبان انگلیسی یکی از مهم ترین بخش های بیشتر آزمون ها و امتحاناتی است که در کشور ما برگزار می شود. کنکور در سطوح مختلف دانشگاه، آزمون های ورودی دانشگاه ها و مراکز علمی، آزمون های گزینشی سازمان ها و ادارات و خلاصه گستره ی بزرگی از آزمون ها و امتحانات شامل زبان انگلیسی نیز می شوند. ناگفته پیداست که تفاوت بین شرکت کننده ای که زبان انگلیسی را می داند، با کسی که چند روز را به خواندن و آمادگی برای آزمون پرداخته، بسیار فراوان است.

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه با دانستن زبان انگلیسی، عملکرد بسیار موفق تری در آزمون ها و امتحانات داشته باشیم؟

17. به دلیل برداشتن محدودیت هایی که دانستن تنها یک زبان برای انسان ایجاد می کند.

کسانی که تنها یک زبان می دانند، گستره ی عمل بسیار محدودی دارند. گستره ی دانسته ها، شنیده ها و حتی عمل آنها، به تعداد آدم ها و منابع و مراکزی که به زبان مادری آنها فعالیت می کنند، گفتگو می کنند و وجود دارند محدود می شود. بله! آنها انسان های محدودی هستند. اگر دو کتاب همسان به دو زبان مختلف روی میز باشد، آنها کتابی را برمی دارند که به زبان مادری اشان است. اگر دو کانال تلویزیونی وجود داشته باشد، فایده و جذابیت برنامه ها برای آنها ملاک نیست، بلکه زبانی که آن کانال برنامه هایش را با آن پخش می کند برای آنها مهم است. آنها نمی توانند به هر منبع اطلاعاتی دسترسی داشته باشند، نمی توانند با هر شخصی صحبت کنند و نمی توانند از هر محصولی استفاده کنند. بله! آنها انسان های محدودی هستند.

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه با دانستن زبان انگلیسی، محدوده ی عمل خود را به گستره ای بی انتها تبدیل کنیم؟

18. به دلیل یافتن توانایی در رویارویی با موقعیت های شغلی ویژه

در نکته شماره دو، از مزیت رقابتی دانستن زبان انگلیسی نوشتم، اما اینجا از دریچه ای دیگر می خواهم نگاه کنم. یکی از آشنایان تعریف می کرد که چند سال پیش فرصت تدریس در یک دانشگاه معتبر برایش پیش آمده، و همه ی شایستگی های لازم را نیز دارا بوده، تنها مشکلی که پیش آمده، نیاز این مدرس جدید، به تسلط کامل به زبان انگلیسی بوده. چرا که قرار بوده کلاسی از دانشجویان انگلیسی زبان تشکیل شود. این آشنا هم از آنجایی که تسلط لازم به زبان انگلیسی را نداشته، از پذیرفتن این موقعیت ویژه امتناع کرده است. ممکن است برای هر کدام از ما، در طول دوران زندگی فرصت های شغلی و کاری ویژه ای پیش بیاید، ولی مطمئناً این فرصت های ویژه، منتظر نمی مانند تا ما شایستگی لازم را کسب کنیم. یا شایستگی های لازم را داریم و قبول می کنیم، و یا نداریم و امتناع می کنیم. شما دوست دارید جزو کدام گروه باشید؟

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه با دانستن یک زبان، خود را برای پذیرفتن موقعیت های ویژه شغلی آماده کنیم؟

19. به دلیل اینکه اطرافیان بیشتر شما را دوست خواهند داشت و بیشتر به شما احترام خواهند گذاشت.

کسانی که تلاش بیشتری می کنند، آگاهی بیشتری به دست می آورند، زبان های بیشتری می دانند و داناتر می شوند و بیشتر مورد احترام اطرافیان قرار می گیرند. ما ترجیح می دهیم در اطراف آدم های دانا و آگاه باشیم تا انسان هایی که تنها دایره دور خودشان را می بینند و می فهمند. این دانایی و آگاهی، با دانستن زبان های بیشتر، سریع تر رشد می کند و از ما، شخصیت هایی محکم و خودباور و همانطور که در نکته شماره ده گفتم، پیشرو می سازد.

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه با دانستن زبان دوم، بیشتر مورد احترام اطرافیان مان باشیم؟

20. به دلیل توانایی در استفاده از اطلاعات روز دنیا در منابع مکتوب و وب سایت های معتبر انگلیسی زبان

بنابر اطلاعات سایت آمار اینترنتی جهان، تقریباً دو میلیارد و صد میلیون نفر در سراسر دنیا از اینترنت استفاده می کنند؛ که از این میان تقریباً پانصد و هفتاد میلیون نفر انگلیسی زبان هستند. یعنی تقریباً بیست و هفت درصد از کل کاربران جهانی اینترنت به این زبان اطلاعات ارائه می کنند و از این اطلاعات بهره می برند. جالب توجه تر اینکه، تقریباً پنجاه و هفت درصد از کل وب سایت های موجود، به زبان انگلیسی هستند. این یعنی اینکه بیش از نیمی از دنیای اینترنت، به زبان انگلیسی است. آیا می خواهید آنقدر صبر کنید تا اطلاعات موردنظر شما، به فارسی ترجمه شود؟

آیا این دلیل خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی نیست؟ اینکه با دانستن زبان انگلیسی، استفاده بهتر و به روزتری از دنیای اینترنت داشته باشیم؟


برگرفته از مقاله مهدی فیروزی در روزنامه جام جم


 


تاریخ ارسال پست: دو شنبه 20 خرداد 1392 ساعت: 22:20
می پسندم نمی پسندم

مهارت نوشتنWriting

خواندن متن های مختلف به انگلیسی از نوشتن به زبان انگلیسی بسیار راحت تر است؛ زیرا برای فهمیدن متن های انگلیسی فقط یک دامنه لغت خوب و کمی دانش گرامر لازم است اما نوشتن به زبان انگلیسی کاملا متفاوت است برای تقویت مهارت نوشتن (Writing) ، ابتدا باید این مهارت ها را بهبود بخشید :


* گسترش دامنه لغت (Vocabulary)

یک نویسنده خوب دامنه لغت گسترده و عمقی دارد؛ یعنی علاوه بر این که تعداد زیادی لغت و اصطلاح می داند کاربرد هر کدام را نیز خوب می داند.گسترش دامنه لغت می تواند به صورت ضمنی (Incidental) یا به طور مستقیم یا ارادی (Direct Learning) و یا ترکیبی از هر دو باشد.

 



یادگیری ضمنی لغت می تواند از طریق خواندن کتاب های خوب ، خواندن مطالب سرگرم کننده مثل چیستان،لطیفه و جملات زیبا به زبان انگلیسی باشد.همچنین گوش دادن آهنگ های انگلیسی،تماشای فیلم های انگلیسی ، استفاده از نرم افزار ها و بازی هایی رایانه ای نیز راه های خوبی برای یادگیری لفت به طور ضمنی هستند.


یادگیری مستقیم یعنی یادگیری لغات با استفده از خواندن آن ها در فرهنگ های لغت.یکی از تکنیک های یادگیری مستقیم نوشتن لغات و اصطلاحات در یک دفتر و حفظ کردن حداقل روزی یک لغت است.


امروزه سریع ترین و آسان ترین روش یادگیری لغات استفاده از نرم افزارهای ویژه این کار است.


همچنین استفاده از جعبه لایتنر یادگیری لغات را آسان و لذت بخش می کند.

* تمرین املای کلمات (Spelling)

یادگیری املای کلمات بخش جداناپذیر "خوب نوشتن" است.زیرا نوشتن کلمات با املای صحیح در نهایت باعث می شود بهتر بتوانید پیامتان را به دیگران منتقل کنید.همچنین نوشتن صحیح املای کلمات و دوری از غلط های املایی به نوشته شما اعتبار می بخشد.

* تقویت مهارت خواندن (Reading)

با خواندن متن های مختلف به انگلیسی می توانید .علاوه بر این که دامنه لغت و املای شما تقویت می شود، با روش ترکیب کلمات و چیدمان کلمات در کنار یکدیگر آشنا می شوید .


پس خواندن متن های انگلیسی باعث می شود شما هم الگو برداری کنید و مانند آنها بنویسید.به عبارت دیگر اگر انتظار خروجی خوبی (خوب نوشتن) دارید،باید ابتدا ورودی ها را تقویت کنید.


 


* تقویت گرامر (Grammar)

دستور زبان(گرامر) خوب از ابهام در نوشته جلوگیری می کند ،در مقابل گرامر ضعیف و نوشته ای که اشتباهات گرامری دارد از اعتبار،تاثیر و اهمیت نوشته کم می کند.


* یاد گرفتن اجزای سخن (Part of Speech) مانند اسم،فعل،قید،صفت برای نوشتن ضروری است.


* یاد گرفتن قوانین نشانه گذاری مخصوصا قوانین استفاده از ویرگول


 


منبع :

 


تاریخ ارسال پست: سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت: 22:4
می پسندم نمی پسندم

گرامر

گرامر چه تاثیری بر یادگیری زبان دارد و چگونه باید گرامر زبان انگلیسی را آموخت؟


 


 

زیاد نگران یادگیری گرامر به طور کامل نباشید.همچنین فکر نکنید یادگیری گرامر هیچ اهمیتی
ندارد.همان طور که می دانید هدف از یادگیری زبان خارجی ارتباط برقرار کردن است. اشتباهات
گرامری می توانند باعث بد فهمیدن یا نفهمیدن مطلب بشوند.بنابراین در ساخت جمله باید از
ساختارهای درست گرامری استفاده کنید.

 

 


 

چگونه گرامر را یاد بگیریم


 

- از شباهت های زبانی بین زبان مادری و گرامر زبان انگلیسی استفاده کنید.مثلا در انگلیسی
صفت قبل از اسم می آید ولی در فارسی بعد از اسم.


 

- هر چه قدر می توانید کتاب،داستان و متن های انگلیسی بخوانید.خواندن متون باعث می شود
شما از جملات انگلیسی الگو برداری کنید و همان الگو ها را هنگام صحبت کردن یا نوشتن به کار
ببرید.


 

- بخش هایی از گرامر را که مشکل دارید بیشتر تمرین کنید.اگر نمی دانید چه بخش هایی از
گرامر را خوب نفهمیده اید از معلم خود کمک بگیرید. ضعف های گرامری در نوشتن و صحبت کردن
فهمیده می شوند.


 

- اگر علاقه ای به انجام تمرینات گرامری ندارید ، سعی کنید اشتباهات یا ضعف های گرامری را
که در موقع صحبت کردن یا نوشتن برای شما پیش می آید برطرف کنید.مرحله قبل را بیشتر انجام
دهید.


 

- اگر انجام تمرینات گرامری برای شما لذت بخش است ،پس بعد از خواندن نکات گرامری تمرین
های مربوط به آن را حل کنید.اما جواب دادن به تمرینات گرامری به این معنی نیست که شما در
استفاده از آن نکته در صحبت کردن یا نوشتن مشکل نخواهید داشت.مثلا اگر یک کتاب در مورد
یادگیری تنیس بخوانید به این معنی نیست که می توانید تنیس بازی کنید و راکت تنیس را بدون هیچ مشکلی در دست بگیرید.بنابراین بعد از انجام تمرینات مربوط به یک نکته گرامری سعی کنید چند جمله انگلیسی که همان نکته گرامری را شامل می شود بنویسید.


تاریخ ارسال پست: سه شنبه 14 خرداد 1392 ساعت: 21:57
می پسندم نمی پسندم

اعداد اصلی و ترتیبی

ordinal and cardinal numbers

به  ادامه مطلب مراجعه نمائید.


تاریخ ارسال پست: جمعه 3 خرداد 1392 ساعت: 11:46
می پسندم نمی پسندم